برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

قصـه نیستم تا بـگــویی
نغمه نیستم تا بخـوانی
صدا نیستم که بشـنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

خسته ام!
خسته از این راه، از این جاده
این راه به کجا می رود؟
این جاده راه به کجا دارد؟
کاش می دانستم
ته این جاده کجاست؟
نفسم گیر افتاده است در حجم تنم
تـَوان پاهایم را از دست داده ام
گویی در حصاری گیر افتاده ام
اما چه کنم
باید بروم...
هوا گرم است
من عطش دارم
تشنه ام
تشنۀ جرعه ای آب
که گلو تازه کنم
اما مانده ام
بغض گلویم را چه کنم؟
اشک چشمانم را چه کنم؟
دیگر تاب ندارم
چه سخت و ناممکن شده است
ادامۀ این راه،
ای کاش دستی بود
آغوشی بود که مرا در خود میکشید و
با خود می برد
به سوی نور، به سوی ابد
و نمی ماند ردپایی از من.....


˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

۹ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

محـــرّم

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۲۸ ب.ظ

پیچیده دراین دشت عجب بوی عجیبی

بوی خوشی از نافه ی آهوی نجیبی


یا قافله ای رد شده بارش همه گلبرگ

جامانده از آن قافله عطر گل سیبی


یک شمه شمیم خوش فردوس ..نه پس چیست

پس چیست عجب بوی خداوند فریبی


کی لایق بوی خوشی از کوی بهشت است

جانی که ازاین عطر نبرده است نصیبی


این گل گل صدبرگ نه هفتاد و دو برگ است

لب تشنه و تنهاست چه مضمون غریبی


با خط چلیپای پرازخون بنویسید

رفته است مسیحایی بالای صلیبی


پیران همه رفتند جوانان همه رفتند

جز تشنگی انگار نمانده است حبیبی


گاهی سر نی بود و زمانی ته گودال

طی کرد گل من چه فرازی چه نشیبی...

سعید بیابانکی

 

فانوس اشک هایتان را روشن کنید، ماه غریبی شهید نینواست.


فرارسیدن ماه محرم بر عاشقان حسین(ع) تسلیت باد

--------------------------------------------------------

> امام حسین(ع) بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود اما افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند (دکتر شریعتی)


> فدای صداقت اون بیسوادی که وقتی ازش پرسیدند عشق چند حرفه؟ گفت چهار حرفه! همه بهش خندیدند. امازیر لب زمزمه میکرد حسین حسین حسین.....

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۲۳:۲۸
تـــ ـارا

انـــ ـار

سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۱۰ ب.ظ
لیلی زیر درخت انار نشست.

درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.

گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.

دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.

انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.

خون انار روی دست لیلی چکید.

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.

مجنون به لیلی اش رسید.

خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.

کافی است انار دلت ترک بخورد.


 عرفان نظرآهاری




---------------------------------------

> همین که دیگر جایت در دعاهایم خالیست، برایت کافیست!
> با عشق باریدم، اما چه حیف که با چتر آمدی ...
> جای قول و قرارهایمان امن است، زیر پاهای تو!!!!!!!!
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۱ ، ۲۲:۱۰
تـــ ـارا

پـُــل

جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۵۶ ب.ظ

 

همه پل ها کاش روی جریان پر از آبی بود

همه پل ها کاش سوی سرسبزی جنگل می رفت

همه پل ها کاش وصل می کرد دو آبادی را در عرض زمین

و دو انسان

اصلا همه دل ها را در طول زمان

و گذرگاه دل خسته آدم ها بود

کاش ما پل بودیم


مجتبی کاشانی

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۱ ، ۲۱:۵۶
تـــ ـارا

غـــــدیر

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۱۴ ب.ظ

عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است . . .
یعنی اینکه باطن قبله را در امام پیدا کن.

عید غدیر خم مبارک



هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است.
هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد.     (خطبه ی غدیریه)



بر سرِ آسمانی آن ظهر
آیه‌های شکوه نازل شد
مژده دادند آیه‌های شکوه
دین احمد(ص) دوباره کامل شد . . .
> از وقتی به یاد دارم عید غدیر را با انبوه میهمانان میشناختم، و اما چند سالی است که این شور را از شب عید میبینم، شور و اشتیاقی که اقوام از سر ارادت به مولایمان لطف میکنند و به دیدنمان می آیند...

> یادت می آید؟ خودت گفتی شب عید را به فال نیک بگیریم، اما... اما چرا خودت اینکار را نکردی و زدی زیر تمام حرفهایت؟ این بود رسم مردانگی که ازش دم میزدی؟...

> گاهی عیدی دادن هم به اندازه عیدی گرفتن شیرین است... مثل عیدی عید غدیر...
۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۱ ، ۲۳:۱۴
تـــ ـارا

تبری

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۲۷ ق.ظ

من به غیر از آل طاها حافظ و رهبر ندارم

زاد و توشه جز ولای حضرت حیدر ندارم

در دلم از گوهر عشق علی دارم فراوان

پادشاهی می کنم هیچ احتیاج زر ندارم

تا نجف باشد هوای روضه نَبـــوَد آرزویم

شور دیگر جز رسیدن تا حرم در سر ندارم

نام مولا بر زبانم، عطر خوش دارد کلامم

با علی گفتن نیازی بر گل و عنبر ندارم

اشهد ان علیـــاً حجة اللـــهٍ اذان را

دلرباتر، با صفاتر، صوت از آن خوش تر ندارم

رو، بگو تا خضر آید، یافتم گنج بقا را

کیمیایی برتر از خاک ره قنبر ندارم

شکرُ لله، مرتضی دل را ربود و مهر حق زد

جز سپاس این پر گنه بر درگه داور ندارم

گر که دنیا جمع گردد، آب دریا سنگ گردد

هرگزم دست از ولای آل مولا بر ندارم

با تبری دین من کامل شود ای اهل عالم

بیم مردن در مسیر آل پیغمبر ندارم

گر کسی از آشتی با خصم مولا لب گشاید

تا گلویش را ندرٍّم دیده از وی بر ندارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۱ ، ۰۰:۲۷
تـــ ـارا

امام هـــادی(ع)

چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۴۶ ب.ظ

ولادت امام هادی (ع) مبارک

نیمه ذی‏ الحجه است و ملائک مشتاق به خاک آمده‏ اند

تا قدم‏های آسمانی دهمین بهار  از راه آمده را بوسه باران کنند . . .



اى امام اسرار پنهان عشق

امروز، وقتى آفتاب جمال تو طلوع کند

خورشیدِ زیارت جامعه کبیره از افقِ جانت سر خواهد زد

هادى، نامى است که عصاره معناى توست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۱ ، ۱۴:۴۶
تـــ ـارا

متفاوت

يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۵۵ ق.ظ

روزهایی هستند که برخلاف تصور روزمرگی شان خیلی خاص می شوند، و این خاص بودنشان برایت خاطره ای می شود فراموش ناشدنی...

و اما اشخاصی نیز هستند که در کمال ناباوری این روز های خاص را برایت رقم می زنند، اما با فروتنی تمام می گویند که این کوچکترین کاری بود که می توانستند بکنند...

هفته پیش چنین ساعتی............

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۱ ، ۱۱:۵۵
تـــ ـارا

Title-less

پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۰۳ ب.ظ
گــــفته باشــــم !.!.!
مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛
تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !
سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۲۲:۰۳
تـــ ـارا

عیــــ ـد قربــ ـان

پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۵۶ ب.ظ
خدایا؛ تو قصد نداشتی اسماعیل قربانی شود؛ بلکه او را بهانه کردی تا ابراهیم را به خود نزدیک‏تر کنی. تو می‏خواستی ابراهیم، همه تعلقات خویش را قربانی کند تا خلیل اللّه‏ شود؛ و ابراهیم علیه‏السلام، خود را از هر چه غیر تو، جدا کرد تا به تو بپیوندد. ای خدای ابراهیم؛ من هم قربانی آورده‏ام؛ می‏خواهم تمام بدی‏هایم را قربانی کنم. هوی و هوس، توان عروج را از من ربوده است، می‏خواهم هوی و هوس را ذبح کنم و با بال‏های ایمانم به سوی تو پرواز کنم. می‏خواهم از مرداب گمراهی به درآیم تا در دریای بی‏کران محبتت، غرق شوم. تو را به خودت سوگند مرا دریاب و بپذیر...
تبیان



صدای پای عید می آید.

عید قربان عید پاک ترین عیدها است

 عید سر سپردگی و بندگی است.

عید بر آمدن انسانی نو

           از خاکسترهای خویشتن خویش است.

 عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است

 که به قرب الهی رسیده اند.

 عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است



مبارک باد عید قربان، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از
وسوسه هاى ابلیس . . .




و امروز روز عرفــه بود...
روز معرفت، روز زدودن قلب از غبار عصیان و روز خدا و خدایی شدن...
روز رویش گلستان رحمت، روز نگین انگشتری ذی الحجه و روز دعا و استجابت دعا...
روز اشک و ناله، روز حسین و حسینی شدن و روز شکستن بت های درون...
روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک و روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق...
دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جای می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

یک نخ از جامه احرام تو ما را کافیست...
نه که ما را؛ همه ی خلق جهان را کافی است...
پسر حضرت نرگس به جمالت نازم؛
گوهر مهر تو ما را به دو دنیا کافی است...
در منی، یا به حرم، یا عرفات، یا مشعر...
لحظه ای یاد کنی از من شیدا، کافیست...
گر تو راضی شوی از من؛
همه روزم عرفه است...
نامه ای گر شود از سوی تو امضاء کافیست...

(اللهم عجل لولیک الفرج)

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۲۱:۵۶
تـــ ـارا