برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

قصـه نیستم تا بـگــویی
نغمه نیستم تا بخـوانی
صدا نیستم که بشـنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

خسته ام!
خسته از این راه، از این جاده
این راه به کجا می رود؟
این جاده راه به کجا دارد؟
کاش می دانستم
ته این جاده کجاست؟
نفسم گیر افتاده است در حجم تنم
تـَوان پاهایم را از دست داده ام
گویی در حصاری گیر افتاده ام
اما چه کنم
باید بروم...
هوا گرم است
من عطش دارم
تشنه ام
تشنۀ جرعه ای آب
که گلو تازه کنم
اما مانده ام
بغض گلویم را چه کنم؟
اشک چشمانم را چه کنم؟
دیگر تاب ندارم
چه سخت و ناممکن شده است
ادامۀ این راه،
ای کاش دستی بود
آغوشی بود که مرا در خود میکشید و
با خود می برد
به سوی نور، به سوی ابد
و نمی ماند ردپایی از من.....


˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

غـــــدیر

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۱۴ ب.ظ

عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است . . .
یعنی اینکه باطن قبله را در امام پیدا کن.

عید غدیر خم مبارک



هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است.
هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد.     (خطبه ی غدیریه)



بر سرِ آسمانی آن ظهر
آیه‌های شکوه نازل شد
مژده دادند آیه‌های شکوه
دین احمد(ص) دوباره کامل شد . . .
> از وقتی به یاد دارم عید غدیر را با انبوه میهمانان میشناختم، و اما چند سالی است که این شور را از شب عید میبینم، شور و اشتیاقی که اقوام از سر ارادت به مولایمان لطف میکنند و به دیدنمان می آیند...

> یادت می آید؟ خودت گفتی شب عید را به فال نیک بگیریم، اما... اما چرا خودت اینکار را نکردی و زدی زیر تمام حرفهایت؟ این بود رسم مردانگی که ازش دم میزدی؟...

> گاهی عیدی دادن هم به اندازه عیدی گرفتن شیرین است... مثل عیدی عید غدیر...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۱۲
تـــ ـارا

نظرات  (۱۲)

سلام
غدیر در راه است...
و ما بر جا.
به امید برداشتن گامی در راه غدیر!
عهد معهود، میثاق ماخوذ، ولایت قبله جانها، مبارکتان!
هماره از خم ولایت مست باشید.
یا علی...




بچه سیدا عیدی ما رو یادشون نره ها :)


پاسخ:
مگه میشه یادمون بره... عیدی شما محفوظه.... ;)
سلام
عید شما هم مبارک
این گلها هم عیدیتون





پاسخ:
سلام گل نرگس
عید بر شما هم مبارک
ممنونم عزیزم


سلام

آحاد ملک چو سجده بر آدم کرد
بر نام عـلـی و شوکـت خـاتـم کـرد
در روز غــدیـر خـم نـه تنـهـا آدم
بر قامت مرتضی فلک سر خم کرد

هزاران بار مبارک باد این عید آسمانی...

اگر خلق عالم علی را می شناختند ، دوستش میداشتند و اگر خلق عالم علی را دوست میداشتند ، جهنم آفریده نمیشد .

یـا عــلــی

پاسخ:
سلام
خورشید چراغکی ز رخسار علیست / مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست
هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه دیوار به دیوار علیست
عید غدیر مبارک

این عید گرانقدر برشما هم هزار هزار مبارک باد

لحظه هایت علی گونه...

یـا عــلــی
سلام عزیز.اومدم عید دیدنی مجازی.پس عیدت مبارک باشه.ممنون که اومدی.از وبت خوشم اومد.لینکت میکنم دوس داشتی لینک کن.


پاسخ:
سلام
خوش اومدی بفرما چای، شیرینی...
عید شما هم مبارک
منهم لینکت میکنم...

یاعلی
آپم با :موندم در بزرگیتون...
خوابی که به زیباترین نحو تعبیر شد...


پاسخ:
سلام سپیده جان
در اسرع وقت به دیدنت میام...

یاعلی
سلام
عذر تقصیر بهر تاخیر
شرمنده که در ادای وظیفه تعلل نمودیم، عذرمان را بپذیرید لطفا
هر روتان عید باد خالی از گناه!

دلتون گرم یاد خدا

در پناه حق...

پاسخ:
سلام
خواهش بزرگوار
روزهایتان عید بادا... روزگارتان سرشار از عطر الهی



یاعلی
راستی دریافتم از سادات هستید و این مایه ی فخر است برای من که توفیق دوستی شما را دارم هرچند مجازی..که باور دارم حقیقتش را!

بله این شیرینی عیدی دادن را چه شیرین نوشتید!

یه تبریک ویژه برای عیدی که گذشت اما نمی شود از آن ساده گذشت!عیدتان مبارک!
در پناه حق...


پاسخ:
بله من هم خشنودم از دوستی شما عزیز بزرگوار، و شماهم که سید طباطبائی هستید و من مسرور از این خویشاوندی اجدادی...

من هم به شما این عید که شریف ترین اعیاد است را تبریک میگویم

یاعلی
سلام.وب زیبایی دارید.فقط آهنگش دلگیره
خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید و نظر بگذارید.
یا علی


پاسخ:
سلام
ممنون
حتما و در اسرع وقت...

یاعلی
عبادت بی ولایت حقه بازی است
اساس مسجدش بت خانه سازی است
چرا سنی نمی خواهد بفهمد؟
وضوی بی ولایت آب بازی است


پاسخ:
سلام و تشکر
۱۵ آبان ۹۱ ، ۲۳:۱۸ شیشه ی عطر
چشم می بندی و بغض کهنه ات وا می شود
تازه پیدا می شود آدم که تنها می شود
دفتر نقاشی آن روزها یادش بخیر
راستی! خورشید با آبی چه زیبا می شود
توی این صفحه؛ بساط چایی مادربزرگ...
عشق گاهی در دل یک استکان جا می شود...
زندگی تکرار بازی های ما در کودکی ست
یک نفر مادر یکی هم باز بابا می شود
چشم می بندی که یعنی توی بازی شب شده
پلک بر هم می زنی و زود فردا می شود
گاه خود را پشت نقشی تازه پیدا می کنی
(گاه خود را پشت نقشی تازه پنهان می کنی)
گاه شیرین است بازی گاه دعوا می شود
می شماری تا ده و دیگر کسی دور تو نیست
چشم را وا می کنی و گرگ پیدا می شود
این تویی طفلی که گم کرده ست راه خانه را
می گریزد؛ هی زمین می افتد و پا می شود
گاه باید چشم بست و مثل یک کودک گریست
چیست چاره؟ لااقل آدم دلش وا می شود
تو همان طفلی که نقاشیش کفتر بود و صحن
و دلت این روزها تنگ است...
آیا می شود؟...


پاسخ:
سلام
تشکر از شعر زیبایتان

یاعلی
۲۰ آبان ۹۱ ، ۰۰:۲۰ رُزا جـ ـ ـــــ ـ ـون

سلام تارا جونی

خوبی؟خوشی؟ سلامتی؟

عیدت با تاخیر مبارک عزیزم

یه مدته اصلا حال نتو ندارم،فک نمیکردم به این راحتیا از نت دل بکنم

میام ولی خیلی کم

راستی نگفته بودی که سید هستی ؟!عیدی میخوام... یالا!

بی مهرفت حالا من بهت سر نزنم،تو هم نباید بیای پیشم؟؟؟فک نمیکردم اینقد تهنا باشم

خوب دیگه گله بسه..دوست داشتم

و....

دارم

بابای



پاسخ:
به سلاااااااااااااااااااام
از اینوراااااااااا.... خوش اومدی میگن دل به دل راه داره ها
همین چند لحظه پیش به یادت بودم و عزم اومدن به خونت رو کرده بودم که دیدم اینجا رو منور فرمودین...
راستش منم زیاد نمیام نت البته فرصت نمیکنم و حسابی درگیرم و ازین کم اومدنام دلگیرم

عیدی هم به روز چشم....

شرمنده بی مهرفت شدم دیگه... شما به بزرگیتون ببخشیدم

منم دوست دارم گفتم که دل به دل راه داره....

یاحق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی