برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

قصـه نیستم تا بـگــویی
نغمه نیستم تا بخـوانی
صدا نیستم که بشـنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

خسته ام!
خسته از این راه، از این جاده
این راه به کجا می رود؟
این جاده راه به کجا دارد؟
کاش می دانستم
ته این جاده کجاست؟
نفسم گیر افتاده است در حجم تنم
تـَوان پاهایم را از دست داده ام
گویی در حصاری گیر افتاده ام
اما چه کنم
باید بروم...
هوا گرم است
من عطش دارم
تشنه ام
تشنۀ جرعه ای آب
که گلو تازه کنم
اما مانده ام
بغض گلویم را چه کنم؟
اشک چشمانم را چه کنم؟
دیگر تاب ندارم
چه سخت و ناممکن شده است
ادامۀ این راه،
ای کاش دستی بود
آغوشی بود که مرا در خود میکشید و
با خود می برد
به سوی نور، به سوی ابد
و نمی ماند ردپایی از من.....


˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

تبری

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۲۷ ق.ظ

من به غیر از آل طاها حافظ و رهبر ندارم

زاد و توشه جز ولای حضرت حیدر ندارم

در دلم از گوهر عشق علی دارم فراوان

پادشاهی می کنم هیچ احتیاج زر ندارم

تا نجف باشد هوای روضه نَبـــوَد آرزویم

شور دیگر جز رسیدن تا حرم در سر ندارم

نام مولا بر زبانم، عطر خوش دارد کلامم

با علی گفتن نیازی بر گل و عنبر ندارم

اشهد ان علیـــاً حجة اللـــهٍ اذان را

دلرباتر، با صفاتر، صوت از آن خوش تر ندارم

رو، بگو تا خضر آید، یافتم گنج بقا را

کیمیایی برتر از خاک ره قنبر ندارم

شکرُ لله، مرتضی دل را ربود و مهر حق زد

جز سپاس این پر گنه بر درگه داور ندارم

گر که دنیا جمع گردد، آب دریا سنگ گردد

هرگزم دست از ولای آل مولا بر ندارم

با تبری دین من کامل شود ای اهل عالم

بیم مردن در مسیر آل پیغمبر ندارم

گر کسی از آشتی با خصم مولا لب گشاید

تا گلویش را ندرٍّم دیده از وی بر ندارم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۱۲
تـــ ـارا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی