مهری دیگر از راه رسید...
امروز اول مهر بود و باز عطر خاطرات روزهای مدرسه در خاطرم جان گرفته بود... خاطرات اولین روز مدرسه و رفتن به کلاس اول و معلم دلسوز و مهربان، همه و همه خاطرم را نوازش میکرد و در حالیکه خودم سر کلاس و در حال تدریس بودم این خاطرات دور حال و هوایم را جور دیگر کرده بود...
امسال اول مهر برایم رنگ و بوی دیگری داشت، و طعم شیرین دیدار معلم کلاس اولم بعد از سالها و رسیدن به آرزویی دیرین مرا مست کرده بود، و تماس و شنیدن صدای آرام بخش و مهربانش، این شیرینی را برایم صدچندان کرد....
الان می فهمم که چقدر دوست میدارمش و چقدر این سالها دلتنگ دیدن چهره مهربانش بودم...
معلمم دستانت را می بوسم و آرزوی سلامتی و شادیت را از صمیم قلب آرزومندم...