ماهی دگر...
یک ماه از سال جدید هم گذشت، یک ماه دیگر از عمرمان، از مجالی برای زندگی، گویی همین دیروز بود کنار سفره هفت سین سال را نو کردیم و از خدا سالی پربرکت خواستیم، چه زود گذشت این روزها... روزها از پی هم چه باشتاب میگذرد... چه ساده میگذریم از کنار این روزها و لحظات، لحظه لحظه های زندگیمان را چه راحت از دست میدهیم، روزهای تلخ، روزهای شیرین، روزهایی تاریک و غمین، و روزهای سپیدمان یکی پس از دیگری میگذرند، اما مهم نیست که چگونه گذشته است، مهم آن است که چه یادگرفته ایم و چه در توشه مان میگذاریم برای گذران زندگیمان، برای ماههای پیش رویمان، برای آینده، و این مجال باقیمانده از عمرمان بهتر و پربارتر سپری کنیم...
واین محقق نمی شود جز یاری جستن از خدا، که یاری دهد ما را در بکار بستن توشه تجربیاتمان... باید از خدا بخواهیم در هیچ کجای این زندگی، و این روزها و شبها ما را بحال خود نگذارد... باید سعی کنیم در مسیر زندگی لغزش هایمان کمتر و کمتر از پیش شود
سلام ..خیلی وقته نیستی
به تازگی تصمیمی گرفتم برای مدتی نباشم...
منتظر حضور شما برا ی خداحافظی هستم