برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

قصـه نیستم تا بـگــویی
نغمه نیستم تا بخـوانی
صدا نیستم که بشـنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

خسته ام!
خسته از این راه، از این جاده
این راه به کجا می رود؟
این جاده راه به کجا دارد؟
کاش می دانستم
ته این جاده کجاست؟
نفسم گیر افتاده است در حجم تنم
تـَوان پاهایم را از دست داده ام
گویی در حصاری گیر افتاده ام
اما چه کنم
باید بروم...
هوا گرم است
من عطش دارم
تشنه ام
تشنۀ جرعه ای آب
که گلو تازه کنم
اما مانده ام
بغض گلویم را چه کنم؟
اشک چشمانم را چه کنم؟
دیگر تاب ندارم
چه سخت و ناممکن شده است
ادامۀ این راه،
ای کاش دستی بود
آغوشی بود که مرا در خود میکشید و
با خود می برد
به سوی نور، به سوی ابد
و نمی ماند ردپایی از من.....


˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

حنجرۀ سوخته...

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۱:۱۰ ق.ظ


ای تیر، خطا کن! هدفت قلب رباب است

یا حنجره ی سوخته تشنه ی آب است؟

کوتاه بیا تیر سه شعبه، کمی آرام

هوهو نکن این شاپرک تب‌زده خواب است

او آب طلب کرده فقط، چیز زیادی است؟

گیرم که ندادند ولی این چه جواب است؟

رنگش که پریده، دو لبش مثل دو چوب است

نه، تیر! تو نه، چاره کارش فقط آب است

این طفل گناهی که نکرده کمی انصاف

اینجاست،‌ ببینید که حالش چه خراب است

این مرثیه را ختم کنید آی جماعت!

یک جرعه نه، یک قطره دهیدش که ثواب است

سیدمحمد بابامیری


-------------------------------

زلال اشک تو رشک فرات است.....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۰۳
تـــ ـارا

نظرات  (۳)

باب الحوایج است اگرچه شیرخواره است...


پاسخ:
از موج آغوش پدر تا اوج خواهد رفت...
سلام
برای پرپر کردن غنچه نه لشکری لازم است و نه سه شعبه!...


پاسخ:
چه تفاوت بی رحمی
خون از نای چکید
وقتی تیر جای شیر را گرفت!

"الف. پاشائی پور"
کاش به قدر که کوچکی اش آرزوهای بزرگ رو برآورده کند
آمین

پاسخ:
می کند.... برآورده می کند...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی