برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

قصـه نیستم تا بـگــویی
نغمه نیستم تا بخـوانی
صدا نیستم که بشـنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

خسته ام!
خسته از این راه، از این جاده
این راه به کجا می رود؟
این جاده راه به کجا دارد؟
کاش می دانستم
ته این جاده کجاست؟
نفسم گیر افتاده است در حجم تنم
تـَوان پاهایم را از دست داده ام
گویی در حصاری گیر افتاده ام
اما چه کنم
باید بروم...
هوا گرم است
من عطش دارم
تشنه ام
تشنۀ جرعه ای آب
که گلو تازه کنم
اما مانده ام
بغض گلویم را چه کنم؟
اشک چشمانم را چه کنم؟
دیگر تاب ندارم
چه سخت و ناممکن شده است
ادامۀ این راه،
ای کاش دستی بود
آغوشی بود که مرا در خود میکشید و
با خود می برد
به سوی نور، به سوی ابد
و نمی ماند ردپایی از من.....


˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

سفر بهشتی

دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۲ ق.ظ

   چشمهایم را روی هم می گذارم و سرم را به پشتی صندلی تکیه می دهم، با حرکت قطار دل من هم به پرواز درمی آد. به سوی حرم، صدای نقاره گوشم را نوازش میدهد، صدای زمزمه ها و استغاثه های اطرافیان در گوشم می پیچد، همه جا نور است و دعا و دعا... هر که آنجاست حاجتی در دل دارد و همه لبهایشان به دعا شکوفه بسته. آن سو کسی به نماز ایستاده  و آن سو تر کسی دست به آسمان گشوده با اشکی روان بر گونه حاجتی را طلب میکند. همه دست نیاز به سوی آقای مهربانی ها دارند و چشم امید به سوی او...

   این روزها، حال من اینگونه است، هر لحظه و هر دم خودم را در بهشت می بینم، کنار آقای خوبیها و مهربانی ها، کنار آقای خورشید...

   هر روز که به روز موعود نزدیک تر می شوم بی تاب تر می شوم، بی قرار تر، گویی باورم نمی شود که من هم زائرم، مسافر بهشت.... مسافر نقطه ای از بهترین جای زمین... دلشوره دارم مبادا که این سفر بهم بخورد و بی نصیب بمانم از این موهبت. و هر روز قلبم بیشتر می تپد و هر روز بی قرار تر از روز پیش. دوست دارم همه روزها و شبها و ساعت ها و ثانیه ها را جلو بکشم و برسم به سه شنبه ساعت 2، به ساعت حرکت، نه... باز هم جلوتر به لحظه ای که پا به صحن می گذارم و گنبد خورشید گونۀ حرم آقایم را با چشمانم می بینم.

اگر قابل باشم و مقبول واقع شود نایب الزیارۀ همه تان هستم...

 

   آقایم!... آقای مهربانم... هنوز باور ندارم، تا وقتی که پا در حرم شریفت نگذارم، در باورم نمی گنجد... شنیده بودم که چه مهربانی، لطفت شامل حالم شده که این حقیر را در حرمت جای می دهی...

 

 -----------------------------

× دیدی دعایمان مقبول واقع شد، انتظار ها به سر می رسد و من با تو، در کنارتو، هم دوش تو به بهشت می رویم...

× در این سفر آرزو داشتیم چند نفری در کنارمان باشند، اما گویی قسمت نبود و سعادت نداشتیم...

× در این سفر خیلی از اولین ها را تجربه خواهم کرد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۱۷
تـــ ـارا

نظرات  (۱۴)

سلام

السلام علیک یا علی بن موسی الرضاالمرتضی(ع)

خوش بسعادتتان

من را هم به لیست ملتمسین دعا اضافه کنید لطفا..جایی در پایین ها یا گوشه کنار یادتان..دنیا یی می ارزد!

الهی که بسلامتی رهسپار شوید و دست پر بازگردید!و قدم به قدم سفرتان پر از معرفت باشد و ارادت و عشق!

در سایه سار عنایت آفتاب هشتم، سلامت باشید و مستدام



دلتون گرم یاد خدا

در پناه حق...
سلام تارای مهربانم
زیارت حضرت آفتاب گوارای وجود نازنینت...
و میدانی چه بی اندازه خوشحالم که در کنار تو، شانه به شانه تو، و دست در دست تو در صحن و سرای آقایم هستم...
تا نشود باورم نمی شود!
میترسم...
که نباشم...
که نبینم ...
دعا کن که بشود...
دل در سینه تاب ندارد!
با آن دل دریایی، با آن دل مهربانت برایم دعا کن...

سلام عزیز مهربونم.
چه سفر رویایی ای رقم خورده براتون. خوش به حال دل هردوتون.
انشالله بهترین لحظه هارو داشته باشین کنار هم و در جوار حضرت عشق...
خیلی التماس دعا دارم تارا جان
خیلی زیاد...
در پناه حق
یا علی

پاسخ:
سلام عزیز دلم
بخدا جات خیلی خالی بود کنارمون، اما بدون که هر لحظه تو دلمون جای داشتی و به یادت بودیم و دعاگویت...

یاحق
یا علی
۱۸ مهر ۹۱ ، ۲۲:۰۴ رُزا جـ ـ ـــــ ـ ـون
سلام تارای مهربونم.میدونم ک الان مشهدی.خوشا ب حالت.
خیلی خیلی دوست داشتم منم پیش شما بودم ،مشهد.دلم هوایی شد.منو هم دعا کنید و انشاالله بهتون خوش بگذره

پاسخ:
سلام رُزای عزیزم.. خیلی جات خالی بود و خیلی خیلی بیادت بودم و اگر قابل باشم دعاگویت...
مگه میشه توی بهشت به آدم بد بگذره؟؟؟...

کاش دل را
مثل این قفل ها
به پنجره فولادت
می بستیم

سلام تاری عزیزم
از همین جا سلام ما رو هم به آقای مهربونمون برسون و بگو دوسش دارم
زیارتت قبول ...




پاسخ:
سلام حیران جان
سلامتان را به آقای مهربانیها رسانیدمو دعاگو بودم...
تشکر.. امید که قبول حق باشه

۱۹ مهر ۹۱ ، ۰۲:۳۹ شیشه ی عطر
سلام تارا خانوم ...
زیارت امام رئوف لیاقت میخواد که خدا به همه کس نمیده ؛ خوش به سعادتتون ...
چقد دوست داشتم جای شما باشم ؛ حسودیه دیگه ؛ ولی خب خوب حسودی هست !
ما رو دعا کنید ...

مواظب خوبی هاتون باشید
یاحق

پاسخ:
سلام شیشه ی عطر بزرگوار
من لیاقت نداشتم امام مهربانمان لطف داشتند طلبیدند، واقعا زیارت امام رئوفمان حسودی هم داره
اگر قابل باشم خیلی دعاگو بودم
التماس دعا
یاحق
زیارت قبول مَشَدی تارا.


پاسخ:
ممنون خاتون جان
خدا قسمت تان کند، خیلی زود...
۲۱ مهر ۹۱ ، ۲۱:۲۵ افسوس .......مردی ومردانگی افسانه شد
سلام
وبلاگت عالیه
به من هم سر بزن
با هرگونه تبادل لینک هم موافقم
منتظرت هستم ها


پاسخ:
سلام
ممنون
در اولین فرصت سر میزنم
سلام تارا خانم
خوش به سعادت شما ...ممنون که نایب الزیاره هستین..
اللهم عجل الولیک الفرج
یا حق ..موفق و پیروز باشید و شاد شاد


پاسخ:
سلام آقا مصطفی
انشالله خدا قسمت شما هم کند
دعاگو بودم
پاینده باشید

اللهم عجل الولیک الفرج
یاحق
۲۲ مهر ۹۱ ، ۱۶:۱۳ شیشه ی عطر
هنوز برنگشتین

پاسخ:
برگشتیم اما کسالت و کارهای عقب مانده امان نمیداد...
سلام

اینجا عطر بهشت می دهد انگار!
زیارتتان قبول حق!

و دلتون استوار به معرفتی الهی!

در پناه حق...


پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از شما
خیلی بیادتان بودم و دعاگو....

یاحق
۲۳ مهر ۹۱ ، ۲۳:۴۷ رُزا جـ ـ ـــــ ـ ـون
سلام خانومی.
خوبی؟کجایی؟چرا نیستی؟هنوز مشهدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


پاسخ:
سلام عزیزم
خوبم همین جا زیر سایه شما... و دعاگو

یکم سرتونو پایین بگیرید مارو می بینید

کمی ناخوش بودم
سلاااااااااااااااااااام
خوبین؟؟؟
خوش به سعادتتون
زیارت فبول

دعا کنید منم برم




پاسخ:
سلام گل نرگسم
خوبم، ممنونم
خیلی بیادت بودم و دعاگو بودم

از ته دل از خدا می خوام که امام رئوفمان بطلبند و هر چه زودتر به قطعه ای از بهشت بروی

۳۰ مهر ۹۱ ، ۲۱:۳۴ حسین خرمی آملی
خسته ام از توبه های سَرسَری از هوای نفس و از دیو و پری
دوستـــانِ دشـمـنـم در یـاوری مــادرانِ بـدتـر از نـامـــادری

باید امشب رفت راه دیگـری
الامان الغوث یابن العسگری

***

عده ای خوابند، پس بیدار کو؟ عده ای مست اند، پس هوشیار کو؟
پـس زبـان مـیـثـم تـمّــار کو؟ در شبـــــ روشـنـگری عـمـار کـــو؟

قهـرمانِ غرقِ غربت رهبری
الامان الغوث یابن العسگری

***

کـاش مـولایـم علـی تنــها نبـود ایـن جوابـــ روضـه هـای مـا نبـود
ایـن جوابــــ ظهـر عـاشـورا نبـود ایـن جوابـــ حضرت زهــرا(س) نبـود


پاسخ:
سلام
ممنون از حضور سبزتان
بسیار بسیار تشکر از مطلب زیباتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی