برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

قصـه نیستم تا بـگــویی
نغمه نیستم تا بخـوانی
صدا نیستم که بشـنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

خسته ام!
خسته از این راه، از این جاده
این راه به کجا می رود؟
این جاده راه به کجا دارد؟
کاش می دانستم
ته این جاده کجاست؟
نفسم گیر افتاده است در حجم تنم
تـَوان پاهایم را از دست داده ام
گویی در حصاری گیر افتاده ام
اما چه کنم
باید بروم...
هوا گرم است
من عطش دارم
تشنه ام
تشنۀ جرعه ای آب
که گلو تازه کنم
اما مانده ام
بغض گلویم را چه کنم؟
اشک چشمانم را چه کنم؟
دیگر تاب ندارم
چه سخت و ناممکن شده است
ادامۀ این راه،
ای کاش دستی بود
آغوشی بود که مرا در خود میکشید و
با خود می برد
به سوی نور، به سوی ابد
و نمی ماند ردپایی از من.....


˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

خســــــته

پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۰۴ ق.ظ

خسته ام!
خسته از این راه، از این جاده
این راه به کجا می رود؟
این جاده راه به کجا دارد؟
کاش می دانستم
ته این جاده کجاست؟
نفسم گیر افتاده است در حجم تنم
تـَوان پاهایم را از دست داده ام
گویی در حصاری گیر افتاده ام
اما چه کنم
باید بروم...
هوا گرم است
من عطش دارم
تشنه ام
تشنۀ جرعه ای آب
که گلو تازه کنم
اما مانده ام
بغض گلویم را چه کنم؟
اشک چشمانم را چه کنم؟
دیگر تاب ندارم
چه سخت و ناممکن شده است
ادامۀ این راه،
ای کاش دستی بود
آغوشی بود که مرا در خود میکشید و
با خود می برد
به سوی نور، به سوی ابد
و نمی ماند ردپایی از من.....

 

                                                                                  تــــــارا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۳/۱۱
تـــ ـارا

نظرات  (۶)

هر چه میروم نمیرسم
نکند من کلاغ آخر قصه ها باشم...

پاسخ:
به کجا چنین شتابان؟؟؟.....
از لیوان‌ها

به لیوان شکسته فکر می‌کنی


از آدم‌ها


به کسی که از دست داده‌ای


به کسی که به دست نیاورده‌ای


همیشه


چیزی که نیست


بهتر است .


پاسخ:
خیییییییییییییلی عزییییییییییییزی...
در خواب، چراغ تا سحر دستم بود

در خواب، کلید هر چه در، دستم بود

زیباتر از این خواب ندیدم خوابی

بیدار شدم، دست تو در دستم بود.
راسی امشب شب جمعه ست براظهورآقا5صلوات......

پاسخ:
تشکر از حضورتون
اللهم عجل لولیک الفرج.........
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام

دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام

تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام...


پاسخ:
خیلی زیباست..... چه شعر قشنگی...
عزیزم بخدا خیلی خسته ام....
الهی بمیرممممممممممممممممم نبینم خسته باشی عزیزدلمممممممممم
باور کن همیشه به یادتم. کاری که از دستم برمیاد فقط دعاست. همیشه دعاگوت هستم مهربون منننننننننننننن

پاسخ:
خــــــــــــــــــــــدا نکــــــــــــــنه عزیـــــــــــــــزم...
خسته ام خواهر از این روزگار... ممنون از دعاهات، تشکر از لطفت و مهربونیت..
بخدا بهترین کارو میکنی... دوست دارم نازنیییینم
به خاطرِ این همه زیستن است که می خواهم زندگی کنم.
قلبم از پا نیفتادنی بود...
اما به خاطر آنکه خواهان آرامشم......................
هرگز میندیشید که می خواهم بمیرم.

می خواهم زندگی کنم

باشم و به بودن ادامه دهم.

پاسخ:
خیلی عالی بود ممنون...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی