یار من یوسف نیا، اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
ای گل زیبای من از غربتت اشکی نریخت
نازنین، اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست
گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت میکنند
این دعاها بر زبان است جنسشان مرغوب نیست...
الهم عجل لولیک الفرج
> شرمنده ایم آقا... دلمان را خوش کرده ایم به انتظار، اما منتظران واقعی نیستیم...
> چرا هایی در زندگیم هست که به گمانم هیچوقت به جوابشان نمی رسم...
عتید ...
خدا کند که بهار رسیدنش برسد
شب تولد چشمان روشنش برسد
چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز
به این امید که دستم به دامنش برسد
هزار دست پر از خواهشند و گوش به زنگ
که آن انارترین روز چیدنش برسد
چه سالها که درین دشت ، خوشه چین ماندم
که دست خالی شوقم به خرمنش برسد
بر این مشام و بر این جان چه میشود یارب!
نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد
خدای من دل چشم انتظار من تا چند
به دور دست فلک بانگ شیونش برسد؟
چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن؟
خدا کند که از آن دور توسنش برسد
سیده
خدا کند یاد بگیریم الفبای انتظار را در مکتب جمعه هایی که بی شک به عطر وجود مولایمان معطر و منور است!
خوش بسعادت شما که دلتان هوای دوست کرد و واژه هایتان برای آن عزیز از کنعان دور مانده، صادقانه نوشت که شرمنده اید!
خوش بسعادتان!
التماس دعا
جمعه هاتون سرشار از عطر انتظار
در پناه حق...