هــوالحکیــم
Second Life Syndrome
http://mkeivan.blog.ir/1392/09/18/Second-Life-Syndrome
سندروم زندگی دوم
زندگی در فضای مجازی
آن کشته که بردند به یغما کفنش را
تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را
خون از مژه میریخت به تشییع غریبش
آن نیزه که میبرد سر بی بدنش را
پیراهنی از نیزه و شمشیر به تن کرد
با خار عوض کرد گل پیرهنش را
زیبا تر از این چیست که پروانه بسوزد
شمعی به طواف آمده پرپر زدنش را
آغوش گشاید به تسلای عزیزان
یا خاک کند یوسف دور از وطنش را
خورشید فروزان شده در تیرگی شام
تا باز به دنیا برساند سخنش را
هــو السبّوح
والفجــر
خداوند گاهی به ذات خود و گاهی به صفات خود قسم یاد می کند! و گاهی به افعال خود(مانند این آیه)سوگند یاد می کند، یعنی :
سوگند به بامداد محـرم که اول سال است ،
سوگند به بامداد ذی الحجه که ماه حج و زیارت است
و به بامداد روز آدینه که حج درویشان است
و به بامدادِ همه روزها سوگند که همه روز در همه سال هنگامِ مناجاتِ دوستان است و ساعت خلــوت عارفان،
سوگند به بامدادِ دلِ دوستان که محل نظر خداوند جهان است و سوگند به روشنایی بامدادِ معرفت که سبب آسایش مومنان و باعثِ راحتِ آنان است.
هــو الله
یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ (تغابن / 1)
معنی تسبیح تقدیس است و تقدیس آنست که خدای را از صفات ناسزا منزه و مقدس دانی و
از نقص پاک و از وهم دور،
بیرون از عقل،
قدّوس از قیاس،
موصوف نه معلول،
معروف نه معقول،
پیدا نه مجهول،
چگونگی او نه معلوم،
عقل در او معزول و فهم در او حیران،
هستی او دیدنی،
ذات و صفات او پذیرفتنی،نه دریافتنی و شنیدنی و کیفیت او ندانستنی.
می فرماید : آنچه در آسمان ها و زمین است همه خدای را تسبیح می کنند، و او را بپاکی می ستایند،شما تسبیح آسمان و زمین و آب و آتش و باد و خاک و کوه و دریا و هم جان داران و بی جانان در نمی یابید،و خداوند ایمان به آنرا واجب و مردم را از دریافت آن نومید کرد!چون تو که همه مخلوق را به عقل در نمیابی!چگونه به عقلِ تنها در ذات و صفات حق تصرّف کنی؟! ظاهر می پذیر و باطن می سپار و به مراد خدا واگذار! و سلامت به یاد دار
سلام بزرگوار
شبتان بخیر
آیه ای که خدمتتان تقدیم شد،از کتاب تفسیر ادبی عرفانی خواجه عبدالله انصاری است که از یک پیر عارفی در حرم حضرت رضا(ع) به من رسیده.
اگر مایل به دریافت گاه به گاه این آیات نورانی هدایت بودید ،در وبلاگ حقیر اطلاع بدید.
ساعات و لحظات پُر خیر و برکتی داشته باشید.یا حق
هـــوالجمیل
لطیفه :
نوشته اند یوسف روزی در آیینه نظر کرد جمال ظاهر خود را بر کمال دید،پیش خود گفت اگر من غلامی بودم بهای من آنقدر زیاد بود! که کسی توانایی خرید من نداشتی!
خداوند از وی نگذشت تا کیفر آن خود بینی را بچشد! این بود که او را غلامی ساختند و به بیست درم فروختند!
عارفان گویند :
جمال دو نوع است جمال ظاهر و جمال باطن ، جمال ظاهر آرایش خَلق است و صورت زیبا،جمال باطن آرایش خُلق است و سیرت نیکو
خداوند به برادران جمال ظاهر یوسف را نمود،بیش از آن ندیدند لاجرم حسد بردند و به بهای اندک فروختند!
خداوند شمّه ای از جمال باطن به عزیز مصر نمود که به زن خود گفت: او را گرامی دار!
پس عالمان بدانند که قدر و منزلت نزد خداوند در جمال باطن است نه در جمال ظاهر
پیغمبر (ص) فرمودند:
خداوند به صورتهای شما و دارائی شما نظر نمی کند بلکه به دل های شما و سیرت شما نظر می کند
]کشف الاسرار؛ تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید،خواجه عبدالله انصاری[
سوره یوسف آیه 20
شرح فارسی شهاب الاخبار ص73
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
حلول ماه ربیع الاول مبارک ان شاء الله
خدا رو شکر میانه روی شروع به کار کرد
ان شاء الله مفید واقع شود برای همه و برای من
التماس دعا
هــو المـومن
رفته بودم دیدنش
روی تخت مانند پاره ای گوشت بی جان افتاده بود
آخه جانباز نخاعی گردنی بود
فقط لب و دهان و چشم و گوشش حس و حرکت داشت و دیگر هیچ!
گفتم:وجود تو به چه دردی می خورد؟خدا چرا تو را نگه داشته است؟
نگاه عـاقل اندر سفیهی کرد و گفت:
*مصلحت نیست که این زمزمه خاموش شود*
-از خجالت سرم را به زیر انداختم و ...
بزرگی می فرمود:
نفس کشیدن اولیای خدا برای جهان هستی اثر دارد.
*عاشقـان را بگذارید بنالنـد همـه / مصلحت نیست که این زمزمه خاموش شود*
«منبع: کتاب شهد شهود»