از زبان حضرت زینب(س)
چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۲۲ ق.ظ
دلی در خون نشسته دوست داری؟
بگو قلبی شکسته دوست داری؟
تورا ای عشق ! بی سر دوست دارم
مرا با دست بسته دوست داری؟
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهن تو جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
سیدحمیدرضا برقعی
---------------------------------
> دلم میگیرد وقتی می بینم دیگر از فردای عاشورا خبری نیست، مردم ما دیگه نه حرمت اسراء و بازماندگان عاشورایی رو نگه میدارند و نه حرمت امام بزرگشان را، نه احترام سوم و هفتم امام عزیزمان را...
یادشان می رود چقدر بر سر و سینه کوفتند و گریه کردند...
افسوس.... باز همان آش و همان کاسه....
۹۱/۰۹/۰۸
همه چیز از همان ظهر عاشورا شروع میشود...
و رسالت ما نیز...