بارون بهاری
شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۱، ۰۱:۰۵ ق.ظ
امروز چهره شهرمون خیلی قشنگ شده بود، چه بارون لطیف وزیبایی... بارون امروز با وقار خاصی می بارید... امروز رفته بودیم عیددیدنی که این بارون بهاری شروع به باریدن کرد... شیشه پنجره ماشینو کشیدم پایین و اجازه دادم که قطرات لطیف بارون صورتمو و کف دستامو نوازش کنه... چقد روحمو تازه کرد،
به یاد قطعه ای که سالها پیش همراه با زمزمه های بارون نوشته بودم افتادم:
باران می بارد
و با آمدنش قلبم را نوازش می دهد
شاید می خواهد
غمهای دلم را بشوید و با خود ببرد
شاید می خواهد
پاکی را برایم هدیه بیاورد
شاید می خواهد
با نوازشش درد تنهایی ام را تسکین دهد
شاید می خواهد
مرا به آرامشی که آرزویش را دارم پیوند دهد
و مرا به میعادگاه عشق هدایت کند
باران خود هدیه ایست از آستان دوست
اما خود برای من پاکی عشق را هدیه می آورد
اردیبشت ۸۰
پی نگاشت: میخواستم عکسی رو که ازآسمون ابری شهرمون گرفتم، بذارم که نشد، سایت آپلودعکسم مشکل داره -غمگین-
بعدا گذاشت:
۹۱/۰۱/۱۲