برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

برگــــــ برگــــــِ دفتــر زندگــی مــن

قصـه نیستم تا بـگــویی
نغمه نیستم تا بخـوانی
صدا نیستم که بشـنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی...

˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

خسته ام!
خسته از این راه، از این جاده
این راه به کجا می رود؟
این جاده راه به کجا دارد؟
کاش می دانستم
ته این جاده کجاست؟
نفسم گیر افتاده است در حجم تنم
تـَوان پاهایم را از دست داده ام
گویی در حصاری گیر افتاده ام
اما چه کنم
باید بروم...
هوا گرم است
من عطش دارم
تشنه ام
تشنۀ جرعه ای آب
که گلو تازه کنم
اما مانده ام
بغض گلویم را چه کنم؟
اشک چشمانم را چه کنم؟
دیگر تاب ندارم
چه سخت و ناممکن شده است
ادامۀ این راه،
ای کاش دستی بود
آغوشی بود که مرا در خود میکشید و
با خود می برد
به سوی نور، به سوی ابد
و نمی ماند ردپایی از من.....


˜*°•.•°*"˜¯`´¯˜"*°•.•°*˜

روز معلم

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۴۸ ب.ظ
 امام صادق علیه‏ السلام:

 در پیشگاه کسى که از او دانش مى‏ آموزید، فروتن باشید.

 

 

وقتی روز معلم می شه یاد معلم کلاس اولم می افتم, معلمی با تجربه, مهربون, دلسوز, خانم "دستوری " امیدوارم که هر جا هست سلامت و سعادتمند باشه. او معلمی بود که خیلی درسهای زندگی به من داد, درسهایی که اون با عملش داد و اون موقع معنیش رو نمیدونستم و حالا بعد از سالها تو زندگیم متوجه می شم که چقدر به دردم می خوره .

مهربونیهاش رو هیچوقت فراموش نمی کنم اون روزا که با وجود محدودیتهای جسمیم چطور منو همراه بچه های کلاس میکرد تا من گوشه گیر نشم. تو ساعتهای ورزش چه ظریف و موشکافانه بازی بچه ها رو با من هماهنگ می کرد که منهم بتونم با اونها گروهی بازی کنم و اونها هم از کند بودن من حوصله شون سر نره و با این عملش به اونها هم نشون میداد که چگونه با بچه های مثل من کنار بیان و من و امثال منو تو جمع خودشون بپذیرند و به من یاد داد که منهم با دیگران فرقی ندارم و می تونم مثل همه فعالیت کنم.

روز هایی رو به یاد میارم که بعد از درس برای رفع خستگیمون می گفت سرمون رو روی میز بگذاریم و برامون شعر و قصه میگفت و چطوری بچه ای رو که خوابش می برد با مهربونی بیدار می کرد و به درس ادامه می داد.

چطوری با دلسوزی به ما می گفت بستنی یخی و لواشک و آلوچه ی دوره گرد ها رو نخریم و نخوریم تو صیه هایی که اون زمان حتی بابا مامانای بعضی بچه ها بهشون نمی گفتن.

چطوری برام به عنوان جایزه کتاب « بیست هزار فرسنگ زیر دریا » رو داد و بهم گفت هر وقت کلاس پنجم شدی بخونش و منهم تا اون موقع صبر کردم و وقتی برای اولین بار اون کتاب رو خوندم چه لذتی داشت و خدا می دونه که چند بار خوندمش...

من تا عمر دارم مدیون زحمتاش و محبتهاش هستم و همیشه دعاگویش. و حالا که حتی نمی دونم کجاست، از این طریق خواستم از او تشکر کنم و از راه دور، دست مهربونش رو ببوسم. شاید بخت با من یار باشه او هم این نوشته منو بخونه و این شاگردش رو به یاد بیاره...

*  یکی از بزرگترین آرزوهام اینه که بعد از اینهمه سال ببینمشون و دستشونو ببوسم و چیز هایی رو که اون زمان نتونسم بگم الان بگم.

می توان در سایه آموختن
گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم
پس، سویدای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو
چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما
ای به طوفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین
آنکه دین آموزد و علم یقین

شعر از استاد شهریار


روز و هفته معلم بر همه ی معلمان مبارک باد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۱۱
تـــ ـارا

نظرات  (۱۱)

همه برایم دست تکان دادند...
اما کم بودند دستانی که تکانم دادند!
به حرمت تاثیری که بر همه فرزندان سرزمینت داشته و داری،
هفته ات از امروز تا همیشه مبارک...



پاسخ:
روز و هفته تو هم مبارک.........
سلام عزیز دلممممم. روزت مبارک معلم مهربووووووون
انشالله معلم عزیزت هم هرجا که هست سالم و سعادتمند باشه.
برات بهترینهارو آرزو دارم معلم دوست داشتنی و عزیز
یــــاعــــلی

پاسخ:
ممنون عزیز دلم...
سلام تارای مهربونم
بهترین معلم دنیا روزت تا همیشه مبارک
خوش بحال شاگردات

پاسخ:
سلام فرشتۀ من.....
برعکس میگی خانومی؟... بهترین معلم مهربون دنیا خود خودتییییییی........

این گلا تقدیم یه معلم گل که ازش خیلی چیزا یاد گرفتم

پاسخ:
خودتم لای گلا قایم شدی؟ گل خوشبوی من...........
به اندازۀ چیزایی که از تو یاد گرفتم که نشده
آخه من که اونجا جام نمیشه


پاسخ:
کجااااااااااااااااا؟
لا به لای گلا رو میگم


پاسخ:
جا شدی که هستیییییییییی......... اون وسط وسط....
سلام

پر است از احساس این نوشته یتان .

از کامنت هایی که برایتان نوشتند معلوم می شود همکار معلم خویشید ..

روزتان مباااااااااااااارک ..

پاسخ:
سلام
تشکر از لطفتون و حضورتون
سلام عزیز دلم،خوبی؟
خیلی خیلی خوش اومدی به وبلاگم عزیزم
از آشنایی با شما خوشبختم و خوشحالم
من لینکت کردم گلم

پاسخ:

سلام....و شکر
منم خوشحالم............موفق باشی
لینک شدی
سلام دوست عزیز.
با احترام دعوتید به یک مشاعره ی صمیمانه.
منتظر اشعار پر شورتون هستم.
یا علی.
سلام عزیز دلم. ممنون که با شعر قشنگت همراهیمون کردی. بازم بیا و صفا بده به مشاعره


پاسخ:
چششششم عزیزم!
سلوووووووووووووووووووووووم
بعضی وقتا،بعضی مهلما بچه هاشونو جریمه میکنن.واااااااااااااااای چه حالی میدهبععععععععععععد اون بچه ها حرف گوش کن میشن و تا صب مث میرزا بنویس مینویسن.واااااااااااااااااااااااااااااااای چه مزه ای میده وقتی میفهمی تو تو خواب نازی و اون همچنان مینویسهبعععععععععععععععد فردا که میشه و مشخاشونو میارن مهلمه انقد باهاشون میحرفه که فرصت نمیکنه مخشاشونو ببینه واااااااااااااااااااااااااااااااااای خعلی خوش میذگرهبعععععععععععععععععععععععععععععععد اون بچه هه یه جوری معصومانه نگات میکنه که جیگرت براش کباب میخواد.اینجاش دیگه هیچ حالی نمیده
یه عالمه معذرت

پاسخ:
[از همون نیگاهای معصومانه]

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی